آخرین آرزوی دلم

یک روز می رسد که در آغوش گیرمش، هرگز بعید نیست خدا را چه دیده ای ...

اندر حکایت دکترای جهادی

سلام سلام حالتون خوبه؟ این چند روز منتظر یه فرصت بودم که بیام بنویسم. امروز بالاخره وقت شد. قضیه تا اونجا پیش رفت که تیم دکترای جهادی یه کارت بهم دادن و یه کلینیک معرفی کردن که برم اونجا و پیگیر درمانم بشم اونم به صورت کاملا مجانی!!! خلاصه چهارشنبه دو هفته پیش مرخصی گرفتم و رفتم. رسیدیم به کلینیک . منشی به محض اینکه کارتمو دید متوجه شد که از طرف کی اومدم ازم ویزیت نگرفت و گفت منتظر بمون تا خانم دکتر بیاد. حدود یکساعت و نیم منتظر موندیم تا دکتر اومد و نوبتم شد. وقتی شرح اقداماتی که انجام دادم و براش توضیح دادم دستشو گذاشته بود زیر چونه اش و عین خنگا نگام میکرد. بعد دستیارش کارتمو که دید گفت این خانم از طرف بسیج جامعه پ...
1 دی 1398
1